چرا درِ برخی کسب و کار ها تخته می شود؟
کسب و کار های زیادی با شور و حرارت فراوان پا به عرصه رقابت در بازار می گذارند اما سرشکسته این عرصه را ترک می نمایند. چرا درِ برخی کسب و کارها تخته می شود؟
کسب و کار های زیادی با شور و حرارت فراوان پا به عرصه رقابت در بازار می گذارند اما سرشکسته این عرصه را ترک می نمایند. چرا درِ برخی کسب و کارها تخته می شود؟
5دقیقه کار، 5دقیقه استراحت(به جای چندین ساعت کار مداوم)
افزایش سطح میانگین کاری در بلند مدت، نه افزایش پیک کاری روزانه و رسیدن به بیشترین حجم ممکن کار انجام شده.
به زبان خیلی ساده و خودمانی برنامه ریزی یعنی دانستن اینکه چه کارهایی برای رسیدن به هدف تان باید انجام دهید، و سپس به کمک زمانبندی اون کارها رو به ترتیب اولویت به انجام برسانید.
فقط در 10 دقیقه میتوانید حجم فعالیت های بیهوده و مصرف انرژی ذهنی تان را تا 80% به کمک مدیتیشین کاهش دهید.
سلام دوستان، امروز هم سعی کردم خلاصه ای از این مقاله رو برای شما بیارم. در این مطلب منظور از شیرها، انسانهای موفق و متفاوت است.
آنها هر روز صبح بین ساعت 4 تا 5 از خواب بیدار میشوند. وقتی شما تازه از خواب بیدار شدید، یک شیر کار خود را به اتمام رسانده است.
در واقع، بهترین روش ، تکنیک 90 ثانیه ای است. تکنیکِ 90 ثانیه به این ترتیب است که شما وقتی وارد حمام شدید و استحمام کردید و تمیز شدید، برای اینکه کاری کنید بدنتان به بیشترین حد نشاط و سرحال بودنش برسد، باید:
1- دراز بکشید و خلاقتر شوید
2- دستتان را به سینه بزنید و مصمم تر باشید
3- مانند سوپرمن بایستید و اعتماد به نفس به دست بیاورید
4- عضلاتتان را سفت کنید و عزم راسخ به دست آورید
5- لبخند بزنید استرس را کاهش دهید
6- به آرامی تعظیم کنید و آرامش داشته باشید
7- از دیگران تقلید کنید احساساتشان را درک کنید
8- در یک زاویه بایستید دعوا را کاهش دهید
9- از دستانتان استفاده کنید حافظه را بهبود ببخشید
10- آدامس بجوید هوشیارتر باشید و در حالت بهتری قرار داشته باشید
+ در هر مورد رفتار و نتیجه حاصل از آن نوشته شده است.
سلام روز جمعه اتون بخیر دوستان،
+ موارد زیر یادداشت برداری هستند از مقاله ای با عنوان " 6 واکسن برای جلوگیری از موکول کردن کارها به فردا" ، که خلاصه ای از مطالب 6 کتاب در همین زمینه هاست:
مورد مهم: داشتن انگیزه و اشتیاق برای انجام یک کار، باعث می شود روشهای مشابه موارد فوق را پیدا کنیم.
+ شما از چه روشهایی استفاده میکنید؟
«غمگین ترین بخش جامعه امروزی این است که علم، با سرعت بیشتری دانش تولید میکند و انسان با سرعت کمتری نسبت به علم، به خرد دست پیدا میکند.» جمله بسیار زیبای اسحاق آسیموف، نویسنده و پروفسور دانشگاه بوستون که او را با نوشتن داستان های علمی-تخیلی می شناسند.
اگر قبول کنیم که تمام علم لازم برای موفقیت شما، در کتاب ها وجود دارد، چقدر وقت دارید آنها را بخوانید و تبدیل به خرد کنید؟ در دنیای پرسرعت امروزی، هر روز که میگذرد زمان ارزش اش بیشتر میشود و به طلا نزدیک تر میشود.
چطور ممکن است یک نفر در طول زندگی اش 1000 جلد کتاب بخواند و دستآورد های بزرگی هم داشته باشد؟ خب طبیعتا وقت کم است و امکان آن اگر در 100 سال قبل بود در دنیای امروز هر روز کمتر و کمتر میشود.
و دقیقا به همین دلیل است که سرانه مطالعه روز به روز در کل دنیا کمتر میشود؛
خب، این یک بخشی از ماجرا بود. بخش دوم مربوط به چیزهایی میشود که میخوانیم… آیا واقعا تمام چیزهایی که در کتاب های کتابخانه تان نوشته شده مفید است؟
پاسخ سوال یک نــــــَـــه بزرگ است.
کارگردان اسطوره ای، استنلی کوبریک در مورد کتاب هایی که میخواند از او سوال شد که چند کتاب خوانده است و پاسخ داد «من حتی یک کتاب را کامل نخوانده ام اما بیش از 800 جلد کتاب دارم.» وقتی مجری دلیلش را وی پرسید استاد کوبریک چنین پاسخ داد : «کتاب ها را اگر بخواهیم محتوای آنرا دسته بندی کنیم، 10% چیزهای جدیدی است که نویسنده کشف کرده و 90% استدلال ها و دلایلی است که کشف اش را توجیه میکند و عملا چیز جدیدی نمیگویند…»
خب دور از ذهن نیست که کتابی را که میخوانید، 10% اطلاعات جدید است و مابقی توضیحات نویسنده راجع به آن استدلال ها… اگر قبول کنیم که نویسنده درست میگوید، پس فقط 10% آن وقتی را که صرف خواندن کتاب میکنیم واقعا مفید به حساب می آید.
فقط 10% دانش مفید در کتاب ها وجود دارد؛ با این اوصاف، ما هم چنان به شما توصیه میکنیم کتاب بخوانید و البته… اگر وقت ندارید کتاب بخوانید، فقط 7 دقیقه وقت بگذارید و این مقاله را بخوانید !
چون در این مقاله ما بهترین نکاتِ بهترین کتاب های دنیای موفقیت را برای شما به صورت خلاصه آماده کردیم تا بخوانید و خردی دست پیدا کنید که پس از خواندن 100 کتاب موفقیت به آن خواهید رسید.
از دوستان بیانی و همکاران عزیز فعال در حوزه های مختلف وبسایت یا وبلاگ دعوت میشود در صورتیکه علاقمند هستند، در فروش برخی محصولات نرم افزاری و آموزشی با ما همکاری کنند.
جهت دریافت لینک ثبت نام، فرم زیر را تکمیل کنید تا بلافاصله لینک ثبت نام برای شما نمایان شود. پس از ثبت نام، لینک محصولات و روشهای تبلیغات یا بنرهای موردنیاز برای شما قابل مشاهده خواهد بود.
همه افراد فعال در اینترنت، وبلاگ، سایت و شبکه های اجتماعی، یا افرادی که به دنبال کار مکمل و درآمد جانبی هستند (کارمند، خانه دار و...) میتوانند از این موقعیت استفاده نمایند، چون تنها کار شما معرفی این محصولات می باشد و تمامی مراحل فروش و پشتیبانی برعهده ماست. جهت اطمینان از کیفیت محصولات یا پشتیبانی هم در هر لحظه میتوانید مشخصات خریداران را مشاهده نموده و از ایشان جویا شوید.
داشتم این مقاله رو در سایت بلاگ اد میخوندم. این بخشش خیلی جالب بود، مخصوصا تعریف "دیرپذیرندگان" اش که گفتم در اینجا باز نشر کنم. میتونید مقاله کامل رو از اینجا بخونید.
جف مور در کتاب خود به نام “عبور از شکاف” توضیح میدهد که چگونه محصولات و ایدههای نو از میان جمعیت میگذرند. او مردم را به ۵ دسته تقسیم میکند.
منحنی قانون انتشار نوآوری
نوجویان (innovators): آنها محصول را نمیخرند. آنها نوآوری را دوست دارند و نوآوری را میخرند. نوجویان همان کسانی هستند در اولین روز فروش مدل نهایی آیفون، جلوی فروشگاه چادر میزنند و ساعتها برای خرید آن در صف منتظر میمانند. در حالی که اگر هفتهی بعد به فروشگاه بروند خرید یک آیفون چند دقیقه بیشتر وقتشان را نخواهد گرفت.
پذیرنگان آغازین (early adopters): آنها هم نوآوری را دوست دارند، ولی آن را برای حل مشکلاتشان میخواهند. منتظر نوجویان میمانند تا مطمئن شوند این محصول همان چیزی هست که میخواهند.
اکثریت اولیه(early majority) : سر این گروه آنقدر شلوغ است که به شما اهمیتی نمیدهند. زمانی که به یک مشکل برخوردند، اگر شما میتوانستید مشکل آنها را حل کنید و از طرفی پذیرندگان آغازین شما را تایید میکردند، آن موقع شاید از شما بخرند.
اکثریت ثانویه (late majority): نوآوری آنها را شگفت زده نمیکند. محصول شما باید تثبیت شود. آنها استانداردهای جا افتاده را میخرند.
دیرپذیرندگان(laggards) : بقول سایمون سینک تنها دلیلی که آنها از تلفن دکمهای استفاده میکنند این است که نمیتوانند از تلفن با شماره گیر چرخشی استفاده بکنند. آنها زمانی نوآوری را قبول میکنند که دیگر بدون آن نمیتوان زیست.
یک ضرب المثل قدیمی هست که میگوید جوانی را جوانها به هدر میدهند. شاید اگر بدانید پیرها به چه چیزهایی غبطه میخورند بتوانید بهتر جوانی کنید:
🏻👇
۱-چرا وقتی میتوانستم سفر کنم، نکردم!
۲- چرا زبان دومی نیاموختم!
۳-چرا وقتم را به خاطر رابطهای تمام شده تلف کردم!
۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالمتر و بدون چروکی داشته باشم!
۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقهام به کنسرت نرفتم!
۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!
۷- چرا ورزش اولویت کارم نبود!
۸- چرا خود را گرفتار سنتها کردم!
۹- چرا از کاری که دوست نداشتم استعفا ندادم!
۱۰- چرا بیشتر درس نخواندم!
۱۱-چرا باور نکردم زیبا هستم!
۱۲- چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!
۱۳- چرا به راهنماییهای والدینم گوش ندادم!
۱۴-چرا خودخواه بودم!
۱۵- چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!
۱۶- چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم
۱۷- چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمیخوردم!
۱۸- چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!
۱۹- چرا از خود دفاع نکردم!
۲۰- چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!
۲۱- چرا بیشتر مراقب دندانهایم نبودم!
۲۲- چرا قبل از مرگ مادر و پدر بزرگ سئوالاتی را که داشتم از آنها نپرسیدم!
۲۳- چرا زیاد کار کردم!
۲۴- چرا آشپزی یاد نگرفتم!
۲۵- چرا از زمان حال لذت نبردم!
۲۶- چرا تلاش نکردم آنچه را شروع کردم به پایان برسانم!
۲۷- چرا گرفتار کلیشههای فرهنگی شدم و از هدفم بازماندم!
۲۸- چرا دوستیهایم را ادامه ندادم!
۲۹- چرا با کودکانم بیشتر بازی نکردم!
۳۰- چرا انسان ریسکپذیری نبودم!
۳۱- چرا برای افزایش دانش و ارتباطاتم تلاش نکردم!
۳۲- چرا تا این حد فرد نگرانی بودم!
۳۳- چرا سر هر چیزی زود عصبانی شدم!
۳۴- چرا به اندازه کافی با افرادی که دوستشان داشتم وقت نگذراندم!
۳۵- چرا برای یک بار هم که شده پشت میکروفن نرفتم تا در مقابل جمع صحبت کنم!
🚩 از همون دوران دانشجویی، به طور مرتب به آگهی های استخدام مرتبط با رشته اتون نگاهی بیاندازین(برنامه نویسی،مهندسی نرم افزار، شبکه، آی تی و..) و با بررسی مهارت ها و تخصص های خواسته شده در آن آگهی ها و مقایسه با وضعیت فعلی مهارتها و توانایی های خودتون، ببینید که چقدر به آینده شغلی تون دارین نزدیک میشین؟!
تخصص و مهارت هایی که شاید هیچوقت در دانشگاه به اونها پرداخته نشه و بعد از فارغ التحصیلی مثل خیلی از جوانهای فارغ التحصیل، قابلیت و توانایی به کارگرفته شدن در شغل مرتبط با رشته اتون رو نداشته باشید. پس از الان در کنار پایه علمی، تخصص، مهارت و مدارک تخصصی جانبی رو فرا بگیرید. حتی اگر به فکر استخدام هم نباشید، این کار باعث میشه که زمینه های لازم برای خوداشتغالی و پیاده کردن ایده های شخصی خودتون فراهم بشن.
🚩 یک پیشنهاد دیگر هم میتونه این باشه که به آزادکاری توجه کنید. در این رشته ها امکان آزادکاری یا همون Freelancing وجود داره. پس هم میتونید خودتون با گرفتن کار و پروژه پیشرفت کنین، و هم با توجه به تجارب، و تخصص ها و مدارک افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، از تخصص های رشته خودتون که میتونه از نظر شغلی آینده دار باشه مطلع بشین.(این افراد رو میتونین در دانشگاهها یا سایتهای آزادکاری و انجمن های تخصصی این رشته پیدا کنید)