7 چیزی که مردم فقیر انجام می دهند اما ثروتمندان انجام نمی دهند! + فیلم ⭐️
در این ویدئو نکاتی مطرح میشه که تقریبا در پست قبلی هم به نوعی اونها رو خوندیم ولی پیشنهاد میکنم ببینید:
در این ویدئو نکاتی مطرح میشه که تقریبا در پست قبلی هم به نوعی اونها رو خوندیم ولی پیشنهاد میکنم ببینید:
در مورد این است که چگونه می توانید در ماراتن زندگی علیرغم مشکلات و سختی های فراوان از خط پایان عبور کنید و پیروز شوید. در مورد برداشت غلط ما از موفقیت است.
گاهی به خود میگوییم اگر فلان کار را انجام دهم! اگر به فلان جا برسم! اگر فلان مدرک را بگیرم! میتوانم به نوعی خوشبخت یا موفق باشم. تعجب نکنید اما چنین چیزی واقعیت ندارد!!!
+ پوستر مدیرسبز برای حمایت از این کمپین
پ.ن:
البته این قسمت کتاب رو باید در کنار بخش های قبل و بعدش و تیتر کلی ای که در موردش صحبت میکنه ببینیم، ولی خوب متاسفانه امکان آوردن همه این بخش ها به صورت یکجا وجود نداشت...در کل منظور نویسنده در مورد افکار و عقاید مالی ما هستش که از بچگی شکل گرفتن و به صورت ناخودآگاه در رفتار مالی و انتخاب های ما تاثیر دارند، خوب یا بد! بنابراین چه بهتر که افکار بد رو تغییر بدیم، چون این ما بودیم که به اونها بها دادیم و حالا میتونیم به افکار قوی تر و بهتری بها بدیم تا موفق تر باشیم.
+ این بخش رو داشتم میخوندم که به دونالد ترامپ رسیدم، به نظرم رسید جالب باشه اینجا بیارمش، چون این روزها زیاد اسمش رو می شنویم، البته با صدای دیگری... ;-)
وقتی شاطر عباس نان های داغ را توی دستهای مهتاب میگذاشت دلم میخواست جای شاطر عباس بودم. وقتی مهتاب نانهای داغ را لای چادر گلدارش میپیچاند دلم میخواست من، آن نانهای داغ باشم. وقتی مهتاب به خانه میرسید و کوبه ی در را میکوبید، هوس می کردم کوبه ی در باشم. وقتی مادرش نانها را از مهتاب میگرفت، دوست داشتم مادر مهتاب باشم. بعد مهتاب تکه ی نان برای ماهی های قرمز توی حوض خانه شان میانداخت و من هزار بار آرزو میکردم یکی از ماهی های قرمز توی حوض باشم.
پ.ن: عکس و متن از نت ;-)
وقتی تاریخچه مالیات ها را مطالعه می کنی، دورنمایی جالب توجه می بینی. راه مالیات ها فقط به این دلیل هموار شد که توده ی مردم به نظریه ی مالی رابین هود معتقد بودند؛ نظریه ای که درآن از ثروتمند گرفته و به فقیر داده میشد...