چکیده 100 کتاب موفقیت را در 7 دقیقه بخوانید
«غمگین ترین بخش جامعه امروزی این است که علم، با سرعت بیشتری دانش تولید میکند و انسان با سرعت کمتری نسبت به علم، به خرد دست پیدا میکند.» جمله بسیار زیبای اسحاق آسیموف، نویسنده و پروفسور دانشگاه بوستون که او را با نوشتن داستان های علمی-تخیلی می شناسند.
اگر قبول کنیم که تمام علم لازم برای موفقیت شما، در کتاب ها وجود دارد، چقدر وقت دارید آنها را بخوانید و تبدیل به خرد کنید؟ در دنیای پرسرعت امروزی، هر روز که میگذرد زمان ارزش اش بیشتر میشود و به طلا نزدیک تر میشود.
چطور ممکن است یک نفر در طول زندگی اش 1000 جلد کتاب بخواند و دستآورد های بزرگی هم داشته باشد؟ خب طبیعتا وقت کم است و امکان آن اگر در 100 سال قبل بود در دنیای امروز هر روز کمتر و کمتر میشود.
و دقیقا به همین دلیل است که سرانه مطالعه روز به روز در کل دنیا کمتر میشود؛
خب، این یک بخشی از ماجرا بود. بخش دوم مربوط به چیزهایی میشود که میخوانیم… آیا واقعا تمام چیزهایی که در کتاب های کتابخانه تان نوشته شده مفید است؟
پاسخ سوال یک نــــــَـــه بزرگ است.
کارگردان اسطوره ای، استنلی کوبریک در مورد کتاب هایی که میخواند از او سوال شد که چند کتاب خوانده است و پاسخ داد «من حتی یک کتاب را کامل نخوانده ام اما بیش از 800 جلد کتاب دارم.» وقتی مجری دلیلش را وی پرسید استاد کوبریک چنین پاسخ داد : «کتاب ها را اگر بخواهیم محتوای آنرا دسته بندی کنیم، 10% چیزهای جدیدی است که نویسنده کشف کرده و 90% استدلال ها و دلایلی است که کشف اش را توجیه میکند و عملا چیز جدیدی نمیگویند…»
خب دور از ذهن نیست که کتابی را که میخوانید، 10% اطلاعات جدید است و مابقی توضیحات نویسنده راجع به آن استدلال ها… اگر قبول کنیم که نویسنده درست میگوید، پس فقط 10% آن وقتی را که صرف خواندن کتاب میکنیم واقعا مفید به حساب می آید.
فقط 10% دانش مفید در کتاب ها وجود دارد؛ با این اوصاف، ما هم چنان به شما توصیه میکنیم کتاب بخوانید و البته… اگر وقت ندارید کتاب بخوانید، فقط 7 دقیقه وقت بگذارید و این مقاله را بخوانید !
چون در این مقاله ما بهترین نکاتِ بهترین کتاب های دنیای موفقیت را برای شما به صورت خلاصه آماده کردیم تا بخوانید و خردی دست پیدا کنید که پس از خواندن 100 کتاب موفقیت به آن خواهید رسید.
تمام آنچه را که پس از خواندن 100 کتاب برتر دنیای موفقیت خواهید فهمید، این موارد هستند :
درس شماره یک
«اگر بتوانید ذهن تان را کنترل کنید، زندگی تان را کنترل کردید»
اولین و مهم ترین آموزه ای که پس از خواندن 100 کتاب موفقیت بدست خواهید آورد، همین یک جمله است که ذهن، یعنی همه چیز. در واقع، کنترل ذهن و افکار زیربنای تمام کتاب های موفقیت دنیاست… و درست در همینجاست که اکثر مردم متوجه این درس مهم نمی شوند و پیوسته به دنبال تکنیک ها و روش ها میگردند.
ذهن شما میتواند جهنمی را در بهشت یا بهشتی را در جهنم برای شما بسازد.
اگر بتوانید ذهن تان را کنترل کنید، یعنی افکارتان را کنترل کردید و هر فکری ارتعاشی به سمت شما و این دنیا ارسال میکند که این ارتعاش نابود نمیشود بلکه با برخورد به مقصد مورد نظر به سمت شما برمیگردد…
پس، نه تنها افکار شما فانی نیستند، بلکه آنها تاثیر مستقیمی بر روی شما و زندگی تان دارند.
یادبگیرید چطور افکارتان را کنترل کنید. چطور آنها را انتخاب کنید و چرا افکار صحیح میتوانند زندگی شما را متحول کنند.
درس شماره دو
«افکارتان را متمرکز کنید تا اعمال تان را کنترل کنید»
هرفکری در سر شما، ارتعاشی ایجاد میکند و این ارتعاش احساسی را در شما برانگیخته میکند. وقتی احساس خوب دارید، این نتیجه افکاری مثبت در ذهن تان است.
بیایید یک تمرین ساده را باهمدیگر برای اثبات این موضوع انجام دهیم؛ در ذهن تان، تصاویر خوب، مفرح، شاد و زیبا را به مدت دو دقیقه تصور کنید. خودتان را ببینید که در یک ساحل آرام و زیبا نشستید با خانواده یا دوستان خودتان خوش و بش میکنید. غذای خوب میخورید و از زندگی لذت میبرید.
احساس خوبی به شما دست داد؟ خب طبیعی است…
همین کار را اگر با تصویرهای بد، زشت، خشن و بیرحمانه انجام دهید، نتیجه عکس خواهید گرفت. پس میتوانید به این نتیجه گیری برسید که افکار شما تولید احساس میکنند، و احساسات شما میتوانند اعمال تان را کنترل کنند.
اگر میخواهید اعمال مثبت و نتیجه بخش داشته باشید، باید افکار مثبت داشته باشید. بدون افکار صحیحی، رفتار صحیح ممکن نیست. افکار، ریشه اعمال هستند.
درس شماره سه
«کنترل ذهن، نیازمند تمرین روزانه است»
فکر نکنید اگر دو درس فوق را خواندید، همه چیز تمام شد و شما فرد موفقی خواهید بود… تمرین یکی دیگر از درس های مهمی است که باید یادبگیرید.
هرکار دیگری، بدون تمرین میسر نیست؛ مخصوصا کنترل افکار… شما نیاز به تمرین روزانه برای کنترل افکارتان دارید که چطور افکار صحیحی را انتخاب کنید.
کنترل افکار به معنی جلوگیری از ورود افکار منفی نیست.
شما نمیتوانید در هر لحظه متوجه باشید که چه فکری در سر دارید و با آن بجنگید. این کار غیرممکن است. شما باید یاد بگیرید افکارتان را انتخاب کنید. انتخاب افکار، قابلیتی است که فقط انسان دارد و به خاطر همین هرآنچه را که بخواهد میتواند بدست آورد.
شما با انتخاب افکار صحیح، احساسات صحیح را ایجاد میکنید تا بتوانید دست به اعمال نتیجه بخش بزنید.
برای تمرین، روزانه سه مرتبه و هربار 15 دقیقه در یک جای آرام و ساکت بنشینید و خودتان را در زندگی رویایی تان ببینید. این تمرین ساده را به مدت 60 روز انجام دهید تا متوجه قدرت بیکران ذهنی تان با کنترل افکارتان شوید.
درس شماره چهار
«اهداف را فراموش کنید؛ شما به عادات موفق نیاز دارید»
انسان ها عادت هایشان را می سازند و عادت ها سرنوشت انسان ها را. قبلا در مورد درس شماره چهار مقاله «اهداف تان را فراموش کنید، یک سیستم بسازید» خواندید که داشتن هدف به خودی خود کارساز نیست و شما باید یک سیستم برای رسیدن به آن هدف ایجاد کنید.
سیستم یعنی یک نظم کل نگر در رابطه با اهداف تان.
اگر میخواهید زبان انگلیسی را خوب بلد باشید، نه تنها هدف، بلکه یک سیستم از آموزشگاه، دوستانی که هدف مشترک دارند، زمانی در طول هفته که انگلیسی مطالعه کنید و تمامی اجزای سیستمی که شما را به هدف میرساند را فراهم کنید.
بدون داشتن عادات موفق، اهداف موفق میسر نمیشوند.
پس ابتدا تصمیم بگیرید در زندگی چه میخواهید؟ (هدف) سپس مشخص کنید برای رسیدن به این هدف چه عاداتی به شما کمک خواهند کرد؟ (سیستم) و بعد آن کارهای مورد نظر را آنقدر انجام دهید تا تبدیل به عادت شوند.
در این صورت بدون فکر کردن به موفقیت، موفق خواهید شد. (این مطلب را هم بخوانید)
درس شماره پنج
«نتایج آنی بدست نمی آیند؛ صبر داشته باشید»
ممکن است سخت کار کنید که اهداف تان برسید و هرچقدر پیشروی میکنید، هیچ نتیجه ای بدست نیاورید. اگر کاری را که به آن علاقه دارید مشغول انجامش هستید، باید صبر داشته باشید. دنیا به صورت آنی به شما پاداش یا مجازات نمیدهد.
هر عملی، عکس العملی دارد اما این عکس العمل سرعت های کم و زیادی دارند.
عکس العمل دوست تان وقتی برایش یک کادو برای تولدش میخرید، آنی (خوشحال میشود) است. اما وقتی به یک نیازمند کمک میکنید یا پولی را به موسسه خیریه ای می بخشید، تاثیر آن در زندگی شما آنی نیست، چون شما نمیدانید دقیقا تاثیر آن از کدام بخش زندگی تان وارد میشود.
این بخش ناپیدای قوانین زندگی است.
شما نمیدانید نتیجه کارهایتان از کجا و چطور وارد زندگی تان میشود، اما همه کتاب های موفقیت را که بخوانید، متوجه میشوید این نتایج وارد زندگی تان میشوند اما معلوم نیست چطور و از کجا.
اگر فروشنده باشید، ممکن است یک ماه سخت تلاش کنید تا فروش تان را افزایش دهید اما هیچ نتیجه ای حاصل نشود. در حالی که شما درس شماره پنج را یادگرفتید، صبر میکنید و با شکیبایی ماه بعد را هم اداره میکنید.
شش ماه میگذرد و به صورت ناخودآگاه متوجه میشوید میانگین فروش شما افزایش پیدا کرده. آیا این تاثیر کارهایی بود که شش ماه پیش انجام دادید؟ قطعا بله. آیا شما میدانستید قرار است شش ماه بعد نتیجه بگیرید؟ قطعا نه… اما مطمئن بودید که نتیجه حاصل میشود.
اگر اصول و نظریه های سیستمی را بخوانید، که اگر علاقه مند هستید توصیه میکنیم این دوره صوتی را گوش کنید؛ شما یادمیگیرد که نتایج در سیستم ها به صورت آنی رخ نمیدهند و زمانبر هستند. هر تغییری که در سیستم اعمال میشود (درس شماره چهار) زمان بر است تا تبدیل به نتیجه شود.
پس صبر و تحمل داشته باشید و دست از تلاش برندارید.
درس شماره شش
«مقصر هیچکس نیست جز شما»
یکی از تلخ ترین درس های زندگی که پس از خواندن 100 کتاب به این نتیجه خواهید رسید… زندگی نتیجه اعمال و رفتارهای شماست. نه بیشتر، نه کمتر.
شما چیزی بیشتر از تلاش هایتان در زندگی بدست نخواهید آورد.
شاید الان بخواهید اعتراض کنید که «وقتی زندگی بی دلیل با ما سر دعوا دارد پس چی؟ باز ما مقصریم؟» در چنین مواقعی ممکن است شما کنترلی بر اتفاق افتاده در زندگی تان نداشته باشید… اما کنترل کامل بر عکس العمل تان نسبت به آن اتفاق دارید.
قبلا در پروژه سوخت جت دو مقاله مهم خواندید زندگی 10% اتفاق هایی است که برای شما رخ میدهد و 90% واکنش و عکس العمل شما نسبت به ان اتفاق است.
در مقاله «داستان تان را عوض کنید زندگی تان عوض میشود» خواندید که در یک سانحه هوایی، سرنوشت بازماندگان هواپیما به کلی از همدیگر متفاوت بود. بعضی از مردم از اینکه در این سانحه هوایی بودند احساس نحس بودن و بخت بد داشتند.
درحالی که عده دیگر احساس معجزه میکردند که خدا آنها را دوست دارد. در واقع، یک داستان، با دو برداشت مختلف که دو سرنوشت مختلف را رقم زد.
پس امور زندگی تان به دست بگیرید و حرف زیبای بیل گیتس را فراموش نکنید «اگر ثروتمند به دنیا نیامدید، این تقصیر شما نیست. اما اگر فقیر از دنیا رفتید، این تقصیر شماست.»
درس شماره هفت
«کمک کنید»
هیچکس تا به امروز هیچ قانون و فرمولی برای بازخورد کمک کردن در این دنیا بدست نیاورده اما تمام دانشمندان، فیلسوفان، بزرگان دین و پیامبران به این موضوع اشاره کرده اند که کمک کردن بازخورد مثبت و فراوانی برای انسان به همراه دارد.
شما وقتی کمک میکنید، یک انرژی مثبت را دو برابر میکنید. چطور؟
یک فرد نیازمند را در خیابان میبینید و یک پرس غذا برای او میخرید. عمل شما، یعنی خرید، حاصل افکارِ فراوانی شما از پول بوده که نتیجه آن خرید غذا برای آن فرد نیازمند بوده. یعنی شما فکر نکردید با پرداخت پول برای خرید غذا، پول تان کم میشود.
پس این فکر، در ذهن شما تقویت میشود و ارتعاشی که دارد را تقویت میکند.
برای همین دلیل است که ثروتمندترین افراد دنیا، خیرترین آنها هستند. یک نمونه دارایی وارن بافت، دومین فرد ثروتمند دنیا بود که تماما بخشیده شد به نیازمندان و یا موسس فیسبوک، مارک زاکربرگ که پنجمین فرد ثروتمند دنیا بود و قسمت عمده ای از دارائی اش را به بنیاد خیریه بخشید.
خب، 7 دقیقه تان تمام شد.
شما در طول 7 دقیقه 7 درس با ارزش و مهمی که پس از خواندن 100 کتاب موفقیت بدست می آوردید را خواندید.
راستی، اگر اهل مطالعه هستید،
نام بهترین کتابی را که خواندید را در قسمت دیدگاه ها بنویسید
منبع : 12ceo.ir یک سایت بسیار خوب، که پیشنهاد میکنم حتما دنبالش کنید!
یادآوری اینا خیلی کمک کنندست
معرفی کتاب: اثر مرکب دارن هاردی