4 دروغ و بهانه بزرگ برای شروع نکردن کارها 💯
برای شما پیش آمده که در تلویزیون و یا اینترنت مشاهده کنید که شخصی با یک پروژه کارآفرینی به موفقیت رسیده است. پروژهای که شاید بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد یا اینکه چند سال پیش همین ایده را شما داشتهاید. این شباهت برای بیشتر ما اتفاق افتاده و بعد از شنیدن خبرش فقط یک آه و حسرت برای ما باقی مانده است.
بیشتر کسانی که ایدهای دارند و یا میخواهند اولین کار خود را راه اندازی کنند در ناخودآگاه ذهنشان ترجیح میدهند طوری خودشان را قانع کنند که این کار شدنی نیست و بهتر است انجامش ندهم تا از مشکلاتی که به تبع آن برایم پیش خواهد آمد جلو گیری کنم.
این چهار دروغ را بشناسید و ترک کنید
تا دیگر از شروع هیچ کاری هراس نداشته باشید
ترس بزرگ و شناخته شده از شروع کار، چیز جدیدی نیست و در بیشتر افراد جامعه دیده میشود. در واقع هرکسی را که از او پرس و جو کنید حداقل 3 ایده خوب در ذهنش داشته. اما تفاوت بین ما و افراد موفق در این است که آنها کار را انجام دادهاند و ما بجای انجام آن به خودمان دروغ گفتهایم. اما میخواهید بدانید که این دروغها چیست؟
دروغ اول | من آماده انجام این کار نیستم
معمولاً وقتی یک کارآفرین میخواهد اولین پروژه خود را انجام دهد بسیار ترس دارد. ترس از شکست، ترس از از دست دادن سرمایه، ترس از حرف دیگران و راهی که بلد نیست چطور آن را طی کند. مثل کسی که بخواهد برای اولین بار آنهم در نیمه وارد جاده شود و به مقصدی نامعلوم حرکت کند.
یک اشتباه در چنین افراد این است که میخواهند کل مسیر را تا آخر حدس بزنند و با خیال راحت وارد کار شود. این شدنی نیست. وقتی شما با ماشین وارد جاده شوید. چراغهای خودرو فقط 100 متر جلوتر را به شما نشان میدهد. شما نیاز نیست کل مسیر را ببینید. شما باید 100 متر 100 متر پیش بروید تا در نهایت به مقصد برسید.
پس نترسید، به خودتان تلقین بد نکنید و با آدمهای ناموفق حرف نزنید.
با اعتماد به نفس کامل حرکت کنید (اعتماد به نفسی که راهنمای به دست آوردنش را میتوانید در این مقاله بخوانید) ، شما آماده هستید. فقط باید انجامش دهید. این دروغ که در ذهن شما دائم میگوید شما آماده نیستید را با کلمه ” من آماده هستم” عوض کنید.
حرکت، حرکت بعدی را رقم میزند و بهترین کار برای شروع، شروع کردن است.
دروغ دوم | ایدههای زیادی در سر دارم اما باید صبر کنم تا یک ایده فوقالعاده بهتر به ذهنم برسد
بیشتر کارآفرینان چندین ایده در ذهنشان دارند که این هم خوب است و هم بد. مشکل در اینجاست که آنها نمیتوانند تشخیص دهند که ایده خوب کدام است و مدام به دنبال این هستند که ایده اولیه بهتری شکل بگیرد. برای همین در ذهن خود شروع به پرورش فکری میکنند که تا یک ایده ایدهآل و کامل ندارم کار را آغاز نمیکنم.
برای رسیدن به ایدههای عالی و ارزیابی ایدهها و پیاده کرده ایدههایتان حتما سری مقاله چند قسمتی چطور کارآفرین شویم را بخوانید.
این فکر خطرناکتر از هر سهم کشندهای است.
هیچ کدام از کمپانیهای بزرگ جهان مثل تویتر، فیسبوک، گوگل، آمازون و …. با یک ایده کامل راهاندازی نشدند. آنها در ابتدا یک ایده ساده بودند و در همان سادگی کارشان را شروع کردند و سپس کم کم به مرور زمان و در طول گذر دوران کامل شدهاند.
پیدا کردن راه سخت است، سعی کنید برای آن زمان تعیین کنید، برسی های لازم را به صورت کامل انجام دهید. برنامه ریزی کنید اما وقتی که به نتیجه رسیدید دیگر سبک و سنگین کردن را کنار بگذارید و وارد راه شوید.
از این شاخه به آن شاخه نپرید، مسیر را انتخاب کن و تا آخر مسیر ادامه بده
دروغ سوم | مردم به این کار من نیاز ندارند، یا بازار اشباع شده است
یک چیز را بدانید، دیگر کاری در جهان وجود ندارد که بخواهید شما آن را انجام دهید و نمونه آن در محیط نباشد. وقتی آمازون برای فروش کتاب الکترونیکی راه افتاد، قبل از آن هزاران کتابفروشی معروف در آمریکا بود. اما آنها هیچگاه نگفتند که چون نمونهاش هست ما انجام ندهیم.
ما همیشه فکر میکنیم که نه ما قدرت مقابله با غولهای بازار را نداریم. مدام ذهن ما میگوید که آنها از ما جلوتر هستند و من شانسی برای موفقیت در این زمینه ندارم. این فکرها را دور بریزید. سعی کنید شما تفاوت را ایجاد کنید، نقاط کور بازار را پیدا کنید. اشتباهات کمپانیهایی که در حال کار کردن هستند را پیدا کنید و آنها را پوشش دهید. بازار برای همه جای دارد.
بگذارید یک داستان جالب که در ایران اتفاق افتاده به عنوان مثال مطرح کنم؛
حدود 40-50 سال پیش هیچ شرکتی سس مایونز در ایران تولید نمیکرد.
اصلاً این محصول به حتی به عنوان یک کالای وارداتی نیز در بازار وجود نداشت چون مردم نیازی به آن نداشتند. در همان دوران یک آقا و خانم ایرانی که در خارج تحصیل کرده بودند تصمیم گرفتند تا سس مایونز تولید کنند.
اما مشکل اینجا بود که بازار به خاطر عدم نیاز، این محصول را نمیخرید. ترفندی که بکار بردند این بود که سس را تولید کردند و در سوپرمارکتهای تهران به صورت رایگان پخش میکردند، بعد افرادی را میفرستادند که محصول را از سوپرمارکتها بخرد. این کار را آنقدر ادامه دادند که سوپرمارکتها قانع شدند که بازارش وجود دارد و کم کم محصول را از آنها میخریدند و پس از ماهها مردم نیز به خرید محصول ترغیب شدند.
این ایجاد نیاز در جامعه سبب شد تا یکی از بزرگترین کمپانیهای تولید مواد غذایی در ایران شکل بگیرد.
نیاز را در مردم ایجاد کنید، این هنر شما درفروش خواهد بود
انسانهای موفق ۱۰۰ درصد مطمئن هستند که مسئول سرنوشت خودشاناند و محصول شرایط اطرافشان نیستند
آنها خودشان شرایط را ایجاد میکنند، اگر شرایط دوروبر آنها مضخرف باشد خودشان برای تغییر شرایط دستبهکار میشوند.
دروغ چهارم | به زودی شروع میکنم، وقتی شرایط آماده شد
آخرین دروغی که به خودمان میگوییم این است که به زودی شروع میکنم. وقتی شروع میکنم که شرایط بازار خوب شود. الان تحریم هستیم، الان شرایط سیاسی خوب نیست یا الان دلار گران است. کارآفرینان جوان باید این نکته را بدانند که هیچ وقت اوضاع خوب نمیشود.
هیچ وقت شرایط آن چیزی که شما میخواهید نمیشود.
خودتان را گول نزنید و منتظر هیچ چیز نباشید. شما اتفاقاً باید بتوانید با توجه به همین شرایط موجود و حتی شرایط بد اقتصادی جامعه کارتان را پیش ببرید. در همین وضعیت بازار، اتفاقاً فرصتهای جدیدی ایجاد میشود که افراد حرفهای آنها را کشف میکنند و کار خود را با آنها هماهنگ میکنند.
شرایط محیطی همیشه در حال تغییر است، دنیا هیچ کاری را برای شما انجام نمیدهد، دنیا برای شما نمیایستد. این شما هستید که باید خودتان را با جهان پیرامون هماهنگ کنید.
پس همین امروز اولین سنگهای ساختمان کارتان را بگذارید، حتی نگذارید به فردا برسد.
از فردا نه، از همین امروز شروع کن