چرا به اهداف تعیین شده نمیرسیم؟ 🕒
میخواهم این سوال را جواب دهید: برای چه زندگی میکنید؟
جواب همین سوال اهمیت هدف را تعیین میکند. علاوه بر اینها:
- هدف چیزی است که هر انسان واقعاً زنده برایش زندگی میکند.
- چیزی که زندگی ما را پر معنی میکند
- و به ما توان حرکت و ادامه زندگی را میدهد.
اما مشکل اینجاست که بیشتر اهداف ما کوتاه مدت و کوچک هستند و معمولاً با آنها سرگرم هستیم. زیرا چنین اهدافی راحت به دست میآیند و نیاز به تحمل سختیها ندارند. اما رؤیاهای بزرگی هم در سر هر کسی وجود دارد که دوست دارد آن را به واقعاً تبدیل کند تا زندگیاش به معنای اصلی برسد.
زمانی که رویایمان را میخواهیم از سرمان بیرون بکشیم و شروع به رفتن به سمت آن کنیم، معمولاً اشتباهاتی در این مسیر انجام میدهیم که ما را با شکست مواجه میکند. مثلاً خیلیها فکر میکنند که هدفها نیاز به پیگیری و استمرار ندارند و همینکه انتخاب شوند و صرفاً یک حرکتی در آن مسیر کنیم کافی است.
هدف را میدانیم
اما چطور دنبالش کنیم؟
در این مقاله قصد داریم تا از اهمیت پیگیری اهداف و بهترین روشهایی که میتوان آن را انجام داد برایتان بگوییم.
قبل از شروع | اگر میخواهید جا بزنید بهتر است شروع نکنید!
جالب است بدانید، یکی از دلایلی که مردم موفق نمیشوند به اهدافشان دست پیدا کنند این است که تمایل دارند نا امید شوند. کار را رها کنند و دوباره به زندگی عادی برگردند. شاید شما در نگاه اول این جمله را نپذیرید. اما تحقیقات روانشناسی نشان میدهد اکثر مردم پس از مدت کمی که دنبال هدف خود هستند، به طور ناخودآگاه دوست دارند با مشکلاتی روبهرو شوند که آنها را شکست دهد و رؤیای خود را رها کنند و به زندگی عادی برگردند.
این مدل شکست خوردن را خوب تلقی میکنند. زیرا انگ تلاش نکردن از آنها برداشته میشود در عین حال هم میگویند من سعی کردم اما نشد. هرچند که در جایی درون وجدانشان میدانند که چنین نیست.
مشکل چنین افرادی مدل پیگیری است. آنها علاقه ندارند دائم پیگیر کار باشند. نمیخواند مسیر آسان زندگی خود را ول کنند و شب و روز را به کار برسند. آنها از دنبال کردن مسیر خسته میشوند. قبل از شروع هر پروژهای اول همه چیز را به طور شفاف برای خودتان جا بیندازیم. آیا من واقعاً میخواهم انجام دهم یا به فکر رفع تکلیف هستند. آیا آماده رها کردن زندگی معمول هستم؟
قدم اول | اهداف به طور روزانه باید مرور و آپدیت شود
خیلی از مردم هدف درستی را مشخص میکنند، در راه آن تلاش میکنند اما بدیل اشتباه در پیگیری موفق نمیشوند. ما امروزه در جهان فوق العاده سریعی زندگی میکنیم. به این معنی که فاکتورهای موفقیت نیز دائماً در حال تغییر است. اگر هر روز متر و معیار هدف را نسنجید در نهایت تیر شما به هدف نخواهد خورد.
وقتی فرانسه در حال ساخت پل میلو به عنوان بزرگترین پل معلق جهان بود، مهندسان از 2 طرف کار را آغاز کردند و قرار بود در یک نقطه به هم برسند. مهمترین کاری که در طول روز انجام میدادن این بود که در هر لحظه زاویه و حرکت ساخت را با 12 جیپیاس چک میکردند. آنها برآورد کرده بودند که اگر 1 میلیتر در یک طرف خطا رخ دهد زمانی که دو طرف پل به هم میرسند بیش از 5 متر اختلاف خواهند داشت. این پروژه اهمیت روزانه پیگیری در مسیر بودن را نشان میداد که از ساخت خود پل مهمتر است.
گاهی شما شبانه روز تلاش میکنید؛ میدوید، سختی میکشید، کم میخوابید و از همه تفریحات خود میگذرید به امید آنکه موفقیتی عظیم به دست آورید. اما چیزی که نصیب شما میشود فقط شکست است. زمانی که به عقب برگردید و نقشه راه را دوباره بررسی کنید میبینید که همه چیز درست است!
پس مشکل از کجاست؟!!
بله شما روز اول نقشه را بر اساس اوضاع تاریخ و زمان آن دوران درست طراحی کردهاید. اما مشکل شما این بوده که پیگیری به روز کرده نقشه خود را در برنامه نگذاشتهاید. با گذر زمان خیلی چیزها عوض شده و شما دیگر به هدف نمیتوانید برسید.
پس اهداف خود را به صورت روزانه چک کنید، به طور هفتگی سعی کنید با دقت بیشتری همه چیز را بررسی کنید
و به صورت ماهانه میتوانید مسیر رسیدن به هدف کلی را اصلاح کنید.
قدم دوم | پیگیری کارهای کوچک سادهتر است
چیزی که سبب میشود ما نتوانیم هدفمان را دائماً پیگیری کنیم این است که هدف ما بسیار دور است. هدفهای بزرگ این چنین هستند و پیگیری آنها بیش از 1-2 ماه مشکل است. بنابراین شما باید هدف اصلی خود را به هدفهای کوچک ماهانه خورد کنید. یعنی بجای اینکه 1 هدف بزرگ داشته باشید که در پایان سال بخواهید به آن برسید. باید 12 هدف کوچک داشته باشید که هرماه به یکی از آنها برسید و در نهایت نتیجه به هدف بزرگ و نهایی ختم شود. پیگیری اهداف کوچک ماهانه در زمان کم بسیار آسانتر است.
در این صورت شما باید 2 تایم لاین داشته باشید که هر دو به صورت موازی حرکت کند. پیگیری اهداف کوتاه مدت و دیگری پیگیری وضعیت هدف اصلی.
قدم سوم | تبدیل هدف به چیزهای قابل اندازهگیری
وقتی هدف خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کردید. حالا باید برای آنها مدلی پیاده کنید که میشود آن را اندازهگیری کرد. مثلاً یک سیستم سنجشی برای کار خود در نظر بگیرید که بتوانید آخر هر روز به انجام کار خود بر اساس قوانینی که خودتان تعیین کردید امتیاز بدهید.
مثلاً میتوانید میزان فروش یا تعداد مشتریها را بنویسید، یا تعداد صفحات کتابی که خواندهاید، یا میزانی که امروز برای کاهش وزن دویدهاید. هر طوری که راحتید معیار خود را به عدد تبدیل کنید و آن را هر روز یادداشت کنید. از طریق این اعداد دائم میتوانید پیشرفت خود را پیگیری کنید.
حتی اگر بتوانید توضیحاتی در کنار عدد هر روز بنویسید که بسیار خوب میشود. به طور روزانه اعداد را چک کنید. و آخر هر هفته نیز یک گزارش کامل از عملکرد خود بدهید تا بتوانید برای آینده از روی آن وضعیتی کار را بهتر پیگیری کنید.
اما برخی اوقات اهدافی وجود دارد که آنها قابل تقسیم نیستند یا برای اندازه گیری نمیتوان به اعداد تکیه کرد. مثلاً مثل یادگیری یک زبان خارجی. در چنین اهدافی اندازه گیری را روی میزان زمانی که برای کار روی آن مصرف میکنید تنظیم کنید.
قدم سوم | پیگیری دقیق بخشهایی که دست شما نیست
گاهی هدف شما پروژهای است که بخشهایی از کار آن را دیگران انجام میدهند. مثلاً شما در حال راهاندازی یک استارتاپ هستید که ساخت اپلیکیشن آن را به یک شرکت دیگر سپردهاید. درست است که در تاریخ مشخص و طبق قرارداد باید کار تحویل شود اما اگر آن شرکت تأخیر کند به صورت دومینو وار تمام کارهای شما به هم میریزد.
پیگیری بخشهایی از هدف شما که در دست دیگران است از مهمترین بخشهای پیگیری یک پروژه است. شما باید برای آنها یک برنامه پیگیری داشته باشید. مثلاً بهجز تماس تلفنی هفتگی، از طرف مقابل بخواهید مرحله به مرحله پیشرفت کار را به شما نشان دهد. ملاقات با آنها را به روز آخر موکول نکنید. سعی کنید در طول زمانی که باید پروژه را به شما تحویل دهند 3 یا 4 بار به شرکت آنها به صورت حضوری سر بزنید. باید اهمیت تحویل به موقع را درک کنند. وقتی آنها پیگیری و ممارست شما را میبینند.