بخش بندی بازار ، گامی اساسی در ورود موفق به بازاریابی
هر محصول یا خدمتی که آماده روانه شدن به بازار است، خود را محتاج یک فرآیند هوشمندانه بازاریابی می بیند. فرآیندی که بتواندبا سنجش تمام زوایا و خفایای بازار و نگارش یک طرح جامع بازاریابی، موفقیت محصول یا خدمت را در ورود به بازار تضمین نماید. نگارش یک طرح بازاریابی امری بسیار دشوار است و نیاز به تخصص و تجربه بالایی دارد. از جمله تخصص های برای نگارش یک طرح بازاریابی موفق، شناخت کامل بازار و توانایی بخش بندی بازار می باشد.
همان گونه که از نامش پیداست، بخش بندی بازار یعنی قابلیت تقسیم بندی بازار هدف پیش روی یک محصول یا خدمت با هدف ارتقاء توان مدیریت هرکدام از بخش ها و نیز بالابردن قابلیت برقراری ارتباط صحیح با آنها. آنچه در این یادداشت با هم بررسی خواهیم کرد، نگاهی اجمالی به بخش بندی بازار می باشد. ذکر این نکته در همین ابتدای امر ضروری است که بخش بندی بازار موضوعی به غایت پیچیده و تخصصی است که برای رسیدن به تخصص و تبحر در آن، باید ضمن انجام مطالعات فراوان، تجربه عملیاتی نیز کسب نمایید. هدف از نگارش این یادداشت، آشنا سازی مخاطبان گرامی با مفهوم بخش بندی بازار و کلیات این فرآیند می باشد.
بخش بندی بازار یعنی چه
همانگونه که به گونه ای خلاصه وار در مقدمه یادداشت آورده شد، بخش بندی بازار تقسیم نمودن بازار هدف پیش روی یک محصول یا خدمت به گروه هایی کوچک با ویژگی های یکسان. هدف از بخش بندی بازار این است که یک بازار هدف بزرگ را به بخشهایی کوچک تقلیل داده و توان برقراری ارتباط و مدیریت ارتباط با هرکدام را به حد قابل قبولی ارتقاء دهیم.
از سوی دیگر، زمانی که صحبت از تقسیم بندی بازار می شود، یک متخصص بازاریابی به خوبی می داند که در پایان این فرآیند، گروه های هدف پیش روی خود خواهد دید که شناخت نیازها، تقاضاها، ویژگی های روان شناختی، رسانه های موثر برای آنها و در نهایت ویژگی های خرید آنها بیش از پیش ممکن می باشد.
نکته اساسی در هر بخش بندی بازار این است که یک بخش بندی موفق، این امکان را به ما خواهد داد تا رفتارهای هرکدام از گروه های هدف در حوزه خرید را به خوبی شناخته و بتوانیم نسبت به آنها تصمیم های صحیح اتخاذ نماییم.
چرا بخش بندی بازار ضروری است؟
هیچ محصول یا خدمتی وجود ندارد که تمام آحاد جامعه مخاطب احتمالی آن باشد. حتی اگر چنانچه چنین احتمالی برای یک محصول نیز وجود داشته باشد، عملاً نمی توان تصور کرد یک فروشنده با هدف قراردادن کل جامعه، بتواند فرآیند بازاریابی خود را مدیریت خود. دلیل این امر هم بسیار واضح است. زمانی که با ناهمگونی در جامعه هدف پیش رو از دیدگاه های مختلف روبرو هستیم، احتمال رسیدن به زبان مشترک بازاریابی خطاب به تمام آنها غیر ممکن است. اما هنگامی که دست به بخش بندی بازار می زنیم، اصلی ترین آورده این امر برای ما، یافتن آن زبان مشترکی است که اگر خطاب به هر بخش از بازار با آن زبان سخن بگوییم، حتما شنیده خواهیم شد.
چه زمانی باید دست به بخش بندی بازار زد
به اعتقاد من مناسب ترین زمان برای بخش بندی بازار، پیش از دست زدن به تولید محصول یا تعریف خدمات می باشد. بسیاری از فعالین حوزه کسب و کار، پیش از انجام هرگونه تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی (در آینده در خصوص تفاوتهای این دو خواهم نوشت)، دست به تولید محصول می زنند یا زمینه را برای ارائه خدمات خود آماده می سازند. بعد از این مرحله و بعد از صرف سرمایه های کلان، مشاور را در مقابل عمل انجام شده قرار داده و درخواست نگارش برنامه بازاریابی می نمایند. این درحالی است که اگر پیش از تولید محصول یا تعریف خدمت، بخش بندی بازار به گونه ای صحیح و اصولی انجام یافته باشد، ویژگی های محصول و خدمت نیز بسته به شناختی که از هر بخش از بازار کسب شده است، به گونه ای بهینه تعیین خواهد گردید.
بخش بندی بازار از کدامین منظر ها انجام می گیرد؟
درست است که در این خصوص اصول و مبانی مفصلی وجود دارد، اما باور من بر این است که نباید در این زمینه خود را محدود کرد. به اعتقاد من، برای هر کسب و کار، هر محصل یا خدمت و هر دوره زمانی، زاویه دید ویژه و متفاوتی را می توان برای بخش بندی بازار انتخاب نمود. اما در کل، متداول است بازارهای پیش روی یک محصول یا خدمت، از این منظرها بخش بندی شوند:
۱ـ بخش بندی بازار از منظر جغرافیایی
۲ـ بخش بندی بازار از منظر جمعیت شناسی
۳ـ بخش بندی بازار از منظر روان شناسی
۴ـ بخش بندی بازار از منظر رفتارشناسی